
فرزاد خبوشانی، اولین عکاس کرونا در کشور است، او تقریبا ۱۵ روز قبل از اعلام رسمی ورود کرونا به کشور به بیمارستانی رفت که محل نگهداری از افراد مشکوک مبتلا به کرونا بود و در شرایطی که بسیاری ازمتخصصان و پزشکان کشور اطلاعاتی چندانی در مورد کرونا و درمان آن نداشتند جانش را در معرض ابتلا به کرونا قرار داد تا تصاویری خلق کند که به واسطه آن شیوع کرونا و پیامدهایش برای مردم ایران جدیتر باشد.
به گزارش تهرانیار، ساختمان خاکستری و سابقا متروک در گوشهای دور افتاده از بیمارستان شهدای یافت آباد چند روز قبل از ۱۶ بهمن ماه ۱۳۹۸میزبان دختری جوان و مردی میانسال شد تا آنها به عنوان اولین موارد مشکوک به کرونا دربخش ایزوله تنفسی با فشارمنفی این بیمارستان قرنطینه شده و تحت آزمایشها و تستهای پزشکی قرار بگیرند.
آنروز کسی اطلاعات زیادی از ویروس ناشناختهای که در ووهان چین متولد شده بود، نمیدانست. تجربه فرزاد خبوشانی از عکاسی از دو مورد مشکوک به کرونا در صبح روز ۱۶ بهمن ماه، زمانی که به عنوان اولین عکاس برای ثبت تصاویر اولین محل قرنطینه این دو فرد رفت شروع شد. این عکاس خبری صبح آن روز نمیدانست که پس از عبور از گیت نگهبانی بیمارستان و نشان دادن مجوز روابط عمومی قرار است با چه چیزی روبهرو شود یا پس از عکاسی چه چیزی انتظارش را خواهد کشید.
فرزاد خبوشانی که عکاس خبرگزاری ایسناست، در گفتوگو با تهرانیار به روز عکاسی از اولین بیماران مشکوک به ابتلا به کرونا اشاره میکند و میگوید: به ساختمان خاکستری که رسیدم چند زن و مرد پشت پنجرهای شیشهای در حال صحبت با دختری جوان بودند، مرد میانسال اما بدون هیچ ملاقاتی رو تختش در اتاق دیگر نشسته بود و دوربینهای مداربسته به کمک مردی با لباس ایزوله آمده بود و وضعیت مهمانان مشکوک دو تخت از پنج تخت قرنطینه را رصد میکرد.
خبوشانی ادامه میدهد: تلاش کردم تا به هر نحوی شده از این بیماران عکاسی کنم. در آن زمان بیماری کرونا ناشناختهتر از امروز بود و امکانات و تجهیزات خاصی مثل ماسک و دستکش برای ورود به بخش ایزوله بیماران کرونایی وجود نداشت با این حال با خودم فکر میکردم برای ثبت این تصاویر به هر نحوی که ممکن است باید وارد ساختمان شوم.
این عکاس خبری برای ثبت تصاویر بیشتر به پشت ساختمان ایزوله اولین افراد مشکوک به کرونا هم رفته و تصاویری از دیدار خانودهها با افراد ایزوله را نیز ثبت کرده است. او در این باره توضیح میدهد: راهروهای پشت این ساختمان سالها بسته بودند اما حالا برای دیدار افراد قرنطینه شده باز شده بودند تا این خانوادهها از پشت شیشه عزیزانشان را ببینند. فضای غمگین و التهاب آوری بود.
خبوشانی ادامه میدهد: یکی از این افراد که دختر مهمانداری بود برای مدت طولانی خانواده اش را به دلیل سفر ندیده بود و حالا باید مدت زمانی را هم درقرنطینه به سر میبرد. خانوادهها هم برای دیدار و صحبت با این افراد از تلفن همراهشان استفاده میکردند. نمیدانم حدود دو هفته بعد که ورود رسمی کرونا به ایران رسما تایید شد، آن خانم مهماندار و راننده تاکسی اینترنتی کجا بودند، اما میدانم که آنجا ناشناختهترین جایی بود که تا به حال دیده بودم.
او در ادامه به سختی کار عکاسانی که در روزهای کرونا به ثبت تصاویر از این شرایط بحرانی پرداختند اشاره میکند و میگوید: عکاسان برای ثبت این روزهای تاریخی از جان خود مایه گذاشته و به قلب ماجرا رفته اند. درواقع این عکاسان خودشان را در معرض خطر قرار میدهند تا روایت کنندگان این روزها باشند و قدمی را در راه اطلاع رسانی به همه شهروندان بردارند.
پایان پیام